تجربه اول
شبا نمی ذاره بخوابم. مدام گریه می کنه, گریه هایی که صداش تا سر کوچه می ره.گریه هایی که دل و جیگر آدم کباب می شه. اعصابم بهم میریزه و منم باهاش شروع می کنم به گریه کردن.
روزا خوش اخلاق. بغلش می کنم و دلم نمیاد بذارمش زمین.حتی زمانی که همه ی کارام مونده.
صورتمو می ذارم رو لپش , بهم می خنده.
بهش شیر می دم و باهاش حرف می زنم , بهم اخم می کنه و با چشماش طوری بهم نگاه می کنه که یعنی چیزی نگو و بذارم شیرمو بخورم.
عاشق عوض شدنه, اگه بدترین گریه ها رو بکنه وقتی شلوارشو در بیارم که عوضش کنم بلافاصله ساکت میشه.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی